ایثارگری که دستش در دست امام خامنه ای بود
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۴۲۳۱۰
زمستان فصل زیبایی ها و فصل سرور شادی در میان ایران اسلامی میباشد. در زمستان 57 بساط ظلم ستم شاهی برچیده شد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. دراین میان افرادی بودند تا خالصانه در جهت رفع تبعیض و مبارزه با بی عدالتی پا به صحنه نبرد گذاشتند.
دکتر محمدرضا کمالی در 22 بهمن سال ۱۳۳۸ مصادف با نیمه شعبان، سالروز میلاد با سعادت امام زمان(عج) در روستای قلعه عسگر از توابع شهرستان بردسیر واقع در استان کرمان دیده به جهان گشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته جالب تاریخ تولد در این است که سالروز تولد وی در سال 1400 سه بار تکرار میشود. اول به مناسبت سالروز میلاد حضرت ولیعصر(عج) در تاریخ 9 فروردین، سپس 22 بهمن و مجددا روز 27 اسفند سالروز میلاد حضرت ولیعصر(عج) میباشد.
در روزهای پرافتخار دهه فجر سال 1359 که چند ماهی بود که سرزمین جمهوری اسلامی مورد حمله رژیم بعث قرار گرفته بود، در 20 کیلومتری شهر اندیمشک پلی بود به نام پل نادری که تخریب شده بود. کنار این پل یک تونل بود که به آن غار نادری میگفتند و رزمندگان در آن مستقر شده بودند. حضرت آقا به همراه آقای بنیصدر و چند تن از فرماندهان نظامی ارتش و سپاه نیز همراه آنان بودند برای بازدید به آن منطقه آمده بودند. در آن زمان رهبر معظم انقلاب نماینده ولی فقیه در سپاه بودند در این غار با دکتر کمالی برخورد کردند و با هم گرم صحبت شدند. حضرت آقا سوابق کاری دکتر کمالی را پرسیدند و ایشان نیز از سوابق خود در جهاد را بازگو نمود و به همراه هم از غار بیرون آمدند. دست دکتر کمالی در دست ایشان بود در این حین صدای گلوله آمد و متوجه شدند که عراقیها منطقه را زدهاند. همه دراز کشیده و سنگر گرفته بودند که یک راکت به داخل رودخانه اصابت کرد. حضرت آقا و دکتر کمالی ایستاده بودند. آقای بنیصدر از حضرت آقا سوال کرد که چرا شما دراز نکشیدید؟ آقا فرمودند وقتی که دستت در دست یک رزمنده واقعی و مخلص باشد هیچوقت نخواهی ترسید.
وی برای مبارزه با محرومیت در سطح استان که وسعت زیادی هم داشت بعد از همفکری با دیگر تلاشگران در سال 1362 در ابتدا مسئولیت جهاد سازندگی منطقه جازموریان که مستقیما زیر نظر شورای مرکزی جهاد تهران بود انتخاب گردید. سپس به سمت مسئول جهاد سازندگی شهرستان بردسیر منصوب گردید.
جازموریان منطقه بسیار وسیعی است. در یکی از روزها فرزند فردى به اسم فخرالدين بامرى که دامدار بزرگی بود و سرمایهدار نیز محسوب میشد در بستر بیماری افتاده و نیاز به دکتر پیدا میکند. وی به اتفاق آقای ذوالعلی و دکتر دیرمینا بوسیله تراکتور راهی خانه فخرالدین بامری میشوند، ظاهرا پسربچه شیر خام خورده بود و تب مالت گرفته بود. نزدیکیهای روستای اشکن در بین راه دو نفر از اشرار جاده را بسته بودند، جلوتر که میروند میبینند آنها مسلح هستند و کمکم آمادهی شلیک میشوند. دکتر کمالی به ذوالعلی میگوید ماشین را نگه دارد، پیاده میشود و به گمان اینکه اگر بگوید چه کسی هست راه را باز میکنند. شروع به صحبت میکند، اما هر دو خندهای میکنند. ظاهرا همانهایی بودند که مدتها دنبالشان میگشتند. چشم آنها میبندند و تحتالحفظ به جایی دیگر منتقل میکنند. وقتی چشمهایشان را باز کردند دیدند فردی (آسا بامری) روبرویشان نشسته و چایی مینوشد. از او پرسیدند پسر بچه که تب کرده کجاست و او اشاره به سمت دیگر کرد. او داخل اتاق دراز کشیده بود و خانم فخرالدین بالای سرش نشسته بود، تب شدیدی داشت. از قضا فخرالدین بامری آن روز برای کاری از روستا خارج میشود هنگام رفتن به برادرش میسپرد که دکتر برای ویزیت خواهد آمد. دستهای دکتر دیرمینا را باز کردند و او برای معاینه به اتاق رفت و توضیحاتی به خانم فخرالدین میدهد. مادر ناراحت بود و بیقرار.
آسا بامری سوال میکند کدام یک از آنها در جهاد رئیس میباشد و کدام مرئوس؟ دکتر کمالی خود را معرفی میکند و میگوید من حاجی کمالی هستم (در آن منطقه او را به همین نام میشناختند) آنها هم بلافاصله ذوالعلی و دکتر را آزاد کردند.
آسا بامری صریح و بیپرده میگوید که از کارهای وی خوشش نمیآید و هیچ دل خوشی نه از انقلاب دارند و نه کارهایی که انقلابیون انجام میدهند. مشخص بود چه مشکلی دارند و دردشان چیست، او از تغییرات به وجود آمده خوشحال نبود. آنها همان فضای سنتی را دوست داشتند که ارباب و رعیتی زندگی میکردند. در یک کلام مخالف آگاهی مردم بودند.
آسا بامری میپرسد چرا التماس نمیکنی که آزادت کنیم! دکتر کمالی میگوید من اهدافی داشتهام و حال به خیلی از آنها رسیدهام، از مرگ هم نمیترسم، به نظرم شهادت در راه خدمت به وطن افتخار بزرگی است. من از جبهههای جنگ آمدهام و ترسی ندارم و افتخارم شهادت در راه دین و مملکت است. با گفتن این جملات دوباره چشمهایش را میبندند. آخرین صدایی که شنیده میشود صدای فنجان و نعلبکی بود و بعد هم صدای قدمهایی بود که غضبآلود دور میشود. همسر فخرالدین بامری که فرزندش بیمار بود پنهانی برایش آب و اندکی غذا آورد. چند ساعت بعد چشمها و دستهایش را باز کردند و از وی پذیرایی نمودند. آنطور که بعدها مشخص شد؛ بعد از آزادی ذوالعلی و دکتر دیرمینا آنها خودشان را به یکی از دوستان به نام سید عباس میرسانند و او هم دست به کار میشود.
حيدر بيگ بامرى به همراه احمد بامرى به منطقه دلگان میروند و خبر اسيرى دکتر کمالی را به رييس طايفه، «نواب خان بامرى» میرسانند، دو روز بعد نماينده نواب خان براى مذاكره با آسا بامری که رئیس اشرار بود به اشكن میآید، آسا بامری وقتى نماينده نوابخان را میبیند به غلامحسین بامری میگوید دستهای دکتر کمالی را باز کنند. فخرالدین بامری که از اتفاقات پیشآمده شرمنده بود معذرتخواهی کرد. هنگام آزادی سه نفر آنحا بودند. آسا بامری، عیدوک و غلامحسین بامری. آنها از سران اشرار بودند. در چهره آسا بامری نشانی از کینهورزی دیده نمیشد. ظاهرا با توصیهی نوابخان وضعیت به حالت عادی بازگشته بود.
در آن زمان جهاد جازموریان زیر نظر مستقیم شورای جهاد تهران که توسط مرحوم آقای فیروزآبادی و مهندس بیژن زنگنه و آقای فروزش اداره میشد.
كارهاى جهاد یکسره با نظم و ترتیب صورت میگرفت. آیتالله حجتی کرمانی که اولین امام جمعهی کرمان و مشاور رئیس جمهور وقت بود، آوازه تلاشهای بچههای گروه در آباد کردن جازموریان به گوشش رسیده بود. به دکتر کمالی پیشنهاد داد تا دیداری با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب که در آن زمان رئیس جمهور بودند داشته باشند.
وقتى خدمت ايشان رسيدند استقبال گرمى از آنها به عمل آمد، رهبرمعظم انقلاب چون قبل از پیروزی انقلاب اسلامی درآن منطقه (دلگان) تبعید بودند، مردم بومى آن منطقه را به نام مىشناختند و روحیه و خلق و خوی آنان را بخوبی لمس کرده بودند. رهبر معظم تاکید داشتند که مردم بلوچ بسیار خونگرم و مهربان هستند و جز خوبی از آنها در آن سالها ندیدهاند. دکتر کمالی حکایت اسارت خود را بیان کردند و عنوان نمودند که اگر کمک نواب خان نبود خدا میدانست چه سرنوشتی در انتظارشان بود. ایشان هم سری به نشانهی تایید تکان دادند و گفتند سلام مرا به نواب خان برسانيد. ایشان فرمودند آسا بامری هم آدم خوبی بود، نمیدانم چرا چنین کاری کرده است و به نواب بامری بگوييد از اينكه از افراد ما را در جهاد حمايت كردند و نگذاشتند به شما ضررى برسانند، متشکریم.
ایشان همانروز دستور به تهيه بودجهاى براى ساخت جاده چاهحسن به زهكلوت را دادند و با نخست وزير وقت (مهندس ميرحسين موسوى) صحبت كردند و قرار شد ايشان براى بازديد از منطقه و همكارى به جازموريان بيايند. این اتفاق باعث سرعت گرفتن انجام امور شد. بعد ار آن به بخش جازموریان بسیار کمک کردند و شهید آوینی را برای ساختن یک فیلم مستند از جازموریان و از زندگی دکتر کمالی به آن منطقه فرستادند.
در يكى از روزهايى كه در جهاد بودند مهمان ناخواندهاى وارد دفتر شد. او سيد مرتضى آوينی فيلمساز و مستند ساز جهادى بود، همگی از این دیدن او خوشحال شدند، بعد از احوالپرسی علت حضور ایشان را پرسیدند که معلوم شد به دستور آیتالله العظمی خامنهای برای ساخت مستند از فعالیتهای جهاد به آنجا آمده، از صمیم قلب خوشحال شدند چون مطمئن بودند بعد از پخش این مستندها توجه مردم به این منطقه جلب خواهد شد و میتوانند کمکهای بیشتری برای آبادانی این منطقه جمع کنند.
قرار بر اين شد که هر روز به يك نقطه از منطقه جازموريان بروند و كارهايى كه انجام دادهاند را براي ایشان توضيح دهند، نهایتا تصویربرداری براى ساخت مستند شروع شد. اين كار حدود دو ماه طول كشيد و حاصل آن 10 قسمت مستند از منطقهی جازموریان بود که از تلویزیون پخش گردید.
پخش اين مجموعه مستند باعث شد به دسـتور آیتالله العظمی خامنهاى که خودشان امام جمعه موقت تهران بودند، براى ايام عيد مقدار زيادى کمک تحت عنوان مايحتاج عمومى، پوشاك و خوراكى براى مردمان جازموريان جمعآوری و ارسال گردد. انسان وقتی به این مسیر پر پیچ و خم نگاه میکند قلبش سرشار از شعف و شادی و غرور میشود، حتی بعد از این همه سال که از آن تاریخ گذشته است.
جنگ تحمیلی و دوران هشت سال دفاع مقدس وی را ترغیب نمود تا همچون گذشته به عنوان یکی از سربازان اسلام نیز عازم جبهههای حق علیه باطل گردد. وی با رشادت تمام در عملیاتهای مختلف شرکت نمود و سرانجام در عملیات شلمچه مجروح شیمیایی گردید. حال پس از چندین سال از عوارض شیمیایی در امان نیست و گهگاهی او را رنجور و بیماران میسازد.
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: دکتر کمالی حضرت آقا آن منطقه نواب خان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۴۲۳۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستاوردهای جهاد دانشگاهی برای مردم تبیین شود
ایسنا/گلستان نماینده ولی فقیه در استان گلستان ضمن تقدیر از دستاوردهای علمی جهاد دانشگاهی گفت: تبیین دستاوردهای جهاد دانشگاهی باعث امیدآفرینی در جامعه خواهد شد.
آیت الله سیدکاظم نورمفیدی بعدازظهر پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت در دیدار با حسن مسلمی نائینی رییس جهاد دانشگاهی کشور و رئیس و اعضای جهاد دانشگاهی گلستان اظهار کرد: جهاد دانشگاهی باید دستاوردهای ارزشمند خود در زمینه های مختلف را برای همگان بازگو کند تا در جامعه امیدآفرینی شود.
وی با بیان اینکه پیامبر بزرگ اسلام (ص) و بزرگان دین ما علی رغم نداشتن امکانات با اراده قوی در راه رسیدن به آرمانهای خود تلاش کرده و خدمات درخشانی را به بشریت ارزانی کردند، گفت: به عنوان نمونه امام صادق(ع) علی رغم محدودیت شدیدی که دشمنان ایجاد کرده بود با تاسیس حوزه علمیه و تربیت افراد در نشر اسلام حقیقی تلاش کرد.
نماینده ولی فقیه به جهادگران توصیه کرد: ترسی از محدودیتها و کمبودها نداشته باشند و با الگو قراردادن بزرگان دین در ادامه راه خود مصمم باشند.
وی ادامه داد: مامون عباسی امام رضا(ع) را مجبور کرد برخلاف میل باطنی خود نماز عید فطر را برگزار کند و این امام معصوم با بهره گیری از این فرصت پایه های حکومت مامون را به لرزه انداخت تا جایی که مأمون جلوی اقامه کامل نماز امام را گرفت.
نورمفیدی با تاکید اینکه کشور ایران نیازمند اراده تحول بنیادین است، اضافه کرد: جهاد تنها مختص جهاد دانشگاهی نیست بلکه باید حوزه علمیه و تمامی دستگاه های با عزمی جهادگونه در مسیر رفع مشکلات مردم گام بردارند.
خطیب جمعه تصریح کرد: جهاد دانشگاهی با بکارگیری افراد نخبه و مستعد زمینه رشد و توسعه کشور را بیش از پیش فراهم کند.
حسن مسلمی نائینی نیز در این دیدار گفت: نهاد همواره به دنبال انجام کارهای تحقیقاتی برای رفع نیازهای کشور بوده است، گفت: در دوران دفاع مقدس این نهاد تمام توان تحقیقاتی خود را در خدمت جبهه و جنگ قرار داد که با تلاش جهادگران جوان با تولید و تعمیر هر کدام از تجهیزات دفاعی، نیاز رزمندگان اسلام را برطرف شد.
وی با بیان اینکه جهاد دانشگاهی در کنار فعالیتهای فنی و مهندسی و لجستیک جنگ از امور فرهنگی نیز غافل نشد افزود: پس از جنگ نیز این نهاد تلاش کرد تا کارهای بر زمین مانده مورد نیاز مردم را دست بگیرد و با بودجه کم و اعتقاد قوی به سرانجام برساند.
دکتر مسلمی نائینی با ذکر مثالی در این زمینه به راه اندازی پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی اشاره کرد و گفت: با تلاش جهادگران این پژوهشگاه که اکنون جزو ده مرکز بزرگ جهان در درمان ناباروری است از یک اتاق کوچک ۱۲ متری شروع شد و امروزه آنقدر پیشرفت کرده ایم که از نقاط مختلف دنیا برای درمان به این پژوهشگاه میآیند و تاکنون ۴۰ هزار نوزاد به کمک آنها به دنیا امده و در سلول درمانی و ژن درمانی اقدامات ارزشمندی در حال انجام است.
درمان سرطان های شایع بانوان، گیاهان دارویی و داروهای گیاهی از دیگر دستاوردهای جهاد دانشگاهی بود که رئیس این نهاد به آن اشاره کرد و افزود: در حوزه فنی و مهندسی نیز از ساخت دکلهای نفتی تا قطار متر ملی جهادگران فعالیت دارند که همه آنها در مسیر خودباوری و اعتماد به توان داخلی است و از خروج ارز از کشور جلوگیری میکند.
مسلمی نائینی با بیان اینکه ترویج و توسعه گیاهان دارویی یکی از برنامه های این نهاد است، ادامه داد: بیش از هزار و ۵۰۰ گونه گیاه دارویی در ایران رشد میکند که از این تعداد قریب به ۴۰۰ نوع گیاه دارویی مختص کشورمان بوده و در دیگر نقاط دنیا کشت نمیشود، اما به صورت خام از کشور خارج و پس از فرآوری در کشورهای دیگر دوباره به کشور ما وارد میشود که با افتتاح فاز اول دهکده گیاهان دارویی سعی کردیم گامی مهم برای تحقق شعار جهش تولید با مشارکت مردم برداریم.
انتهای پیام